الحق مع علی و علی مع الحق

پس یا علی (علیه السلام) معصوم نبوده یا عمر بن خطاب انسانی برگزیده بوده که علی (علیه السلام) خواسته است و با میل خود دخترش را به او داده , در اینجا شیعه باید از یکی از دو موضع خود کناره گیری کند .

یکی از راههای پاسخ به این ادعا رجوع به تاریخ اسلام می باشد تا فهمید که عمر بن خطاب داماد امیر المومنین (علیه السلام) است یا نه که البته نمی توان به پاسخی دقیق دست یافت چون تاریخ های هر دو دسته (چه اهل سنت و چه اهل تشیع ) یکسان نیست و در ضمن هیچ کدام حرف دیگری را نمی پذیرند .

ولی اگر به خود سوال دقت بیشتری بکنیم می فهمیم که اهل سنت سعی دارند که عمر بن خطاب را از دید شیعه کافر بدانند در صورتی که شیعه عمر بن خطاب را کافر نمی داند . هر کس که حتی به زبان و بدون ایمان قلبی بگوید لا الله اله الله ، محمد رسول الله ، کافر نیست و نجس نمی باشد , میتوان با او داد و ستد کرد , می توان به او دختر داد و می توان از او دختر گرفت و ... . عمر از دید شیعه منافق می باشد نه کافر پس ازدواج او با دختر امیر المومنین از لحاظ شرعی هیچ اشکالی ندارد و امیرالمومنین که دختر خود را به او داده هیچ گناهی مر تکب نشده است . در این صورت شیعه می تواند اثبات کند که امیر المومنین از هر گونه گناهی پاک بوده است , ولی هنوز بحث این است که علی (علیه السلام) دختر خود را با میل به عمر داده است پس امیر المومنین علی (علیه السلام) عمر بن خطاب را دوست داشته و صالح بودن او را تایید میکند .

در تاریخ بسیار دیده شده است که بنا بر مصلحت یک دختر و یک پسر با هم ازدواج می کنند در صورتی که هیچ حسی نسبت به هم ندارند و یا شاید به هم بیزاری هم داشته باشند ولی این ازدواج بنا بر مصلحت و حکمت بوده است مثلا تمام شدن یک جنگ چندین ساله و یا جلوگیری از یک خونریزی عظیم و ... در اسلام و تاریخ چنین مثال هایی زیاد آمده است ولی محکم ترین آن را می توان از قرآن استخراج کرد که خداوند در قرآن ودر ماجرای قوم حضرت لوط علیه السلام می فرماید :

روز قبلی که قرار بود عذاب بر قوم لوط نازل شود دو ملک به شکل دو جوان زیبا از طرف خداوند می آیند به سمت خانه لوط تا به او بگویند که فرزندانت را بردار و برو که فردا عذاب الهی نازل می شود , قوم لوط این دو ملک را می بینند که به خانه لوط می روند پس به سمت خانه لوط می روند و از لوط این دو ملک را می خواهند , لوط از آنها می خواهد که آبروی او را نریزند و دست از این دو ملک بکشند هر چه لوط اصرار کرد این قوم کوتاه نیامدند تا وقتی که لوط  دختران  خود را برای ازدواج  به قومش  پیشنهاد داد تا دست از این دو ملک بکشند .

این مثالی بود که در قرآن آمده بود که حضرت لوط با آنکه از این ازدواج ناراضی بود ولی حاضر به آن شد , در زمان حضرت علی (علیه السلام) هم اینگونه نبوده که حضرت با رضایت کامل دخترش را به عمر بن خطاب داده باشد .

پس ازدواج دختر امیر المومنین علی (علیه السلام) با عمر بن خطاب :

 1.از لحاظ تاریخی اثبات نشده است

2.از لحاظ دینی و شرعی هیچ اشکالی ندارد

3.لزوما میل و خواسته امیر المومنین و دختر ایشان به این ازدواج را نشان نمیدهد

4.نشانه از بین رفتن عصمت امیر المومنین نیست

5.هیچ دلیلی بر خوب بودن قوم کافر وخطار کار لوط نیست

6.به هیچ وجه از عظمت وپاکی وایمان دختران حضرت لوط وخود حضرت لوط  کم نمیشود

7.ذره ای حسن وامتیاز برای قوم کافر نمیشود

8. از همه مهمتر قران به ما میآموزد که اگر در شرایط مشابه قرار گرفتبم باید کاری مثل آنچه حضرت لوط ودختران فدا کارش کردند انجام بدهیم