جواب شبهه (1)
-شیعه معتقدند که علی رضی الله عنه امامی معصوم است سپس چنان که خود شیعیان قبول دارند علی را میبینیم که دخترش ام کلثوم (( خواهر حسن و حسین )) را به ازدواج عمربن خطاب( رضی الله عنه) در می آورد.
شیعه باید از دو چیز یکی را بپذیرد که هر یک بر ایشان ناخوشایند است .
اول اینکه : باید قبول کنند که علی(( رضی الله عنه)) معصوم نیست ، چون که دخترش را به ازدواج مرد کافری در آورده است ! و چنین سخنی با پایه های اساسی مذهب شیعه متضاد است . و بلکه از آن لازم می شود که بگویند دیگر ائمه به طریق اولی معصوم نیستند .
دوم اینکه : بپذیرند که عمر رضی الله عنه مسلمان است و علی دوست داشته او دامادش شود.
این متن سئوالی است که مرا بر آن داشت تا دست به قلم شوم وبا بضاعت ناچیز در حد توانم از حریم مولای مظلومم دفاع کنم
طبق ایه 14 سوره حجرات اسلام با ایمان فرق دارد .
قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولو اسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم وان تطیعوا الله ورسوله لا یلتکم من اعمالکم شیئا ان الله غفور رحیم.
اعراب گفتند ایمان آوردیم ( به خدا و رسولش ) ای پیغمبر، بگو به ایشان که ایمان نیاورده اید ( زیرا ایمان عبارت است از اقرار به زبان و تصدیق به قلب و عمل به ارکان ) و لیکن بگوئید اسلام آورده ایم ( که عبا رت است از ا قرا ر زبانی که توسط آن خون شخص حفظ و سبب احترام اموالش و حلال گردیدن ازدواج با مسلمانان دیگر میشود ولی ثواب و پاداش بر ایمان است ) و هنوز ایمان در دلهای شما وارد نشده و اگر فرمانبری کنید خدا و رسول را ظاهرا و باطنا ( یعنی از نفاق توبه کنید و به خلوص اعتقاد ایمان آرید وبه مقتضای آن عمل کنید ) کم نگرداند خدا از اعمال شما چیزی را بلکه مزد کار شما را به تمام و کمال به شما رسا ند بدرستیکه خدا ی تعا لی بسیار آمرزنده است .
اعتقاد شیعه بر این نیست که عمر کافر است بلکه مسلمانی است که احکام اسلام بر او جاری می شود ( از جمله ازدواج ) و باید از ایشان پرسید که بر طبق کدا م روایت و مدرک شیعی این اعتقاد را به ما نسبت داده اید. ما معتقدیم هر کس شهادتین را بگوید مسلمان است وا حکام اسلام مانند سایر مسلمانان بر او هم جا ری می شود .اما در خصوص شایعه ازدواج عمر با ام کلثوم باید گفت ، چه بسیار ازدواجها که شا هد قرآنی و تا ریخی مبنی بر عدم رضایت را با خود بهمراه داشته و ازدواج علیرغم عدم کفویت وصرفا بنا بر مصلحت صورت گرفته و از آن جمله است ازدواج رسول خدا با زینب دختر جحش که مبتنی بر دو اصل بوده است
1- از بین بردن فاصله ی طبقاتی 2- نقض احکام پسر خواندگی
زینب دختر جحش که عمه زاده ی پیمغمبر اسلام بود تحت کفا لت آنحضرت قرار دا شت
و از طرف بعضی از افراد قریش خواستگاری شده بود .او از رسول خدا کسب تکلیف کرد آن حضرت او را برای زید خواستگاری کرد (زید برده رسول خدا بود که آن حضرت او را آزاد کرد و بعد به پسر خواندگی قبولش کرد و فرمود : آگاه باشید زید فرزند من است او از من و من از او ارث می برم .و زینب بخاطر اختلاف طبقاتی، ابتدا با این ازدواج مخالفت کرد تا اینکه از جانب خداوند چنین دستوری نازل شد : هیچ مرد و زن مومنی را نمی رسد که در برابر حکمی که خدا و و پیامبرش صادر فرموده اند
خود رایی وخود مختاری پیش گیرند و هر که از فرمان خدا و رسولش سر پیچی کند مسلما و آشکارا در
گمراهی است" سوره احزاب /آیه 36" و زینب با این ازدواج موافقت می کند و بعد از مدتی طلاق میگیرد . چون عده طلاق زینب سپری شد رسول خدا از جانب حق مامور گردید که به منظور در هم شکستن رسمی دیگر از عادات جاهلیت با زینب ازدواج کند . چون اجرای این امر بخاطر یاوه سرایی های مردم سخت بود آیه 37 احزاب بر رسول خدا نازل شد که " از مردم می ترسی ؟ در حالیکه خداوند سزاوارتر است تا از او بترسی؟ اینک چون زید او را رها کرده است ما او را به عقد تو در می آوریم تا بدین وسیله برای مومنان حرجی نباشد درباره ی زنهای طلاق داده ی پسر خوانده هایشان"
طبق آیات 50-52 سوره ی احزا ب پیامبر بخاطر وضعیت سیاسی بعد از هجرت به مدینه و به حکم خدا می توا نستند بیش از چهار زن عقدی دا شته باشند .به عنوان نمونه بسیاری از زنها از جمله خوله دختر حکیم هلالیه و ام شریک وام لیلی و.....زنانی بوده اند که خود پیشنهاد ازدواج بدون مهریه و به لفظ قرآ ن " وهبت " به رسولخدا می دادند و خود را می بخشیدند که رسول خدا آنان را سرو سامان می داد و با آنها ازدواج صورت نگرفت. عموما این زنها از روی ناچاری و بخاطر از دست دا دن همسرا نشان در جنگ و رانده شدن از خا نه ی پدریشان بخاطر ا سلام آوردنشان این پیشنهاد ها را می دادند. بعنوان نمونه:
1- ام سلمه زنی سالمند و پر فرزند که ا ز جور خانوا ده به حبشه در آ فریقا فرا ر کرده بود و شوهرش را در جنک احد از دست دا ده بود
2- زینب دختر خزیمه که دو ازدواج قبل ا ز پیامبر داشته و دومین همسرش در جنگ احد کشته شده بود .
3- دختر ابو سفیان "ام حبیبه " ا ز شدت آزار خانواده به شوهرش بعد از اسلام آوردن به حبشه گریخته و در آنجا شوهر خود را از دست دا ده و پیامبر او را به عقد خود در آورده و با اکرام و عزت به مدینه آورد. مثلا شدت آزار چنین بود که قریش برای اذیت و آزار پیامبر به شوهرا ن دخترا ن پیامبر گفتند که دختران رسول خدا را طلاق دهید و دو داماد پیامبر اینکار را کردند.
4- جوریه بزرگ زاده ی قبیله ی بنی ا لمصطلق ار قبایل خزاعه که رئیس ایشان حارث در جنگ با رسول خدا شکست خورده ودخترش ا سیر شد رسول خدا او را خرید و آزاد کرد و او را با عزت و احترا م به عقد خود درآورد مسلمانان به پاس این ازدواج همه ی اسیران قبیله را آزاد کردند خبر این بزرگواری به حارث رسید به مدینه آمد و اسلام آورد سپس همه ی افراد قبیله اسلام آوردند و در زمان صلح حد یبیه قبیله ی او و قبیله ی خزاعه در برابر قریش و هم پیمانان ایشان هم پیمان با رسول خداشدند.
پس چنین مشخص می شود که بسیاری از ازدواجهای رسول خدا بر مبنای حکمت و سیاست و مصلخت یا دفع شر یا رفع فتنه و.....بوده است والزاما عشق ومحبت ورضایت وکفویت محور آنها نبوده است
از طرفی طبق آیات قرآن در قصه ی حضرت لوط ( علی نبینا و آله علیهم ا لسلام ) در سوره هود آیات 77-78 می خوانیم :
فلمّا جاءت رسُلُنا لوطا سی ءَ بهم وضاقَ بهم ذرعا وقال هذا یومُ عصیب*
و جاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیئات قال یقوم هولاء بناتی هنَّ اطهر لکم فاتّقوالله و لا تخزونفی ضیفی الیس منکم رجلُ رشید * قالوا لقد عَلِمتَ ما لنا فی بنا تکَ من حقِّّ و انّکَ لَتعلَمُ ما نریدُ *
« و چون فرستادگان ما بر لوط وارد شدند پریشان خاطر و دلتنگ شدند و گفت این روز بسیار سختی است* قوم لوط به قصد عمل زشت که در آن سا بقه داشتند به سرعت به درگاه او وارد شدند لوط به آنها گفت : این دختران من برای شما پا کیزه و نیکو ترند . ازخدا بترسید و مرا نزد مهمانان به عمل زشت خود خوار و سرشکسته مکنید آیا در میان شما یک مرد خیر خواه و رشید خداپرست نیست؟*
این آیات بوضوح نشان می دهد که حضرت لوط دختران خود را که قطعا ا ز مؤمنات بودند
(چون جزو نجات یافتگان بودند ) به ازدواج آن بدکاران گناهکار دربیاورد آیا این پیشنهاد پیامبر خدا به معنی تأیید آن قوم ستمکار بود ؟
آیا این پیشنهاد نشان می دهد که جضرت لوط با آن قوم گناهکارهیچ مشکلی ندا شته ؟ و از آنها رضایت داشته است؟
آیا با این پیشنهاد عصمت حضرت لوط علیه السلام خدشه دار شده است؟
آیا این پیشنهاد باعث لکّه دار شدن پاکدامنی یا خدشه دار شدن ایمان دختران حضرت لوط شده است؟ هر چند شرط بسیار مهم در پیشنهاد ازدواج مقبولیت و رضایت است ،آیا در این پیشنهاد کوچکترین اثری از مقبولّیت و رضایت و تأیید دیده می شود؟ آیا نمی توان به جرأت گفت هر چند رضایت و مقبولّیت شرط مهمی است امّا حکمت و مصلحت از آن مهم تر بوده و در اولویت قرار گرفته است . اگر چنین باشد که هست، حتی اگر ازدواج حضرت امّ کلثوم سلام الله علیها با عمر انجام گرفته باشد ، که خود جای بحث دارد آیا میتواند نشانه ای بر رضایت مولا امیر المؤمنین از دستگاه خلافت ، یا غصب خلافت ویا شخص خلیفه باشد ؟، این واقعه به فرض که به وقوع پیوسته باشد از جلالت شأن و عظمت قدر حضرت امّ کلثوم نه تنها کاسته نشده بلکه مثالی بی نظیر از ایثار در راه دین خدا می باشد و از زشتی و زشت کرداری خلیفه ی غاصب چیزی کم نمی کند .
و در سوره ی ا لتحریم /آیه ی 10 می فرماید:
ضرب اللهُ مثلا للِّذینَ کفروا ا مرأ تَ نوحِ و أ مرأتَ لوط کانتاتحت عبدین من عبادنا صالحَینِ فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا وقیل ا دخلا ا لنّار مع ا لداخلین*
«خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت فرمان دو بنده ی صالح ما بودند و به آنها
خیانت کردند و آندو شخص نتوانستند آنان را از قهر خدا برهانند و حکم شد آن دو زن را با دوزخیان به آتش در ا فکنید. »
و می بینیم که با اینکه زن حضرت لوط ، مادر فرزندان پیامبر خداست و این زن نه تنها زن پیامبر بود بلکه مادر عده ای از مؤمنین بوده امّا نه زن پیامبر بودن ،نه مادر مؤمنین بودن ،آنجا که عمل شخص ناصالح باشد هیچ سودی نمی بخشد و آنچه که مهم است عمل شخص است نه قرابت و خویشا وندی .
وبه همین گونه است در مورد رسول خدا و ارتباط خویشا وندی او با دو زنی که آیات قرآن و صفحات تاریخ مملو از نا صالح بودن عمل آنهاست .
برای اطلاع بیشتر در این مورد ، خواننده ی محترم را ارجاع می دهیم به کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام ، نوشته ی علّامه ی فقید ، مرحوم سید مرتضی عسکری.